سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهه ی عشق

گالیا یکشنبه 87/7/14 ساعت 7:33 عصر
دیر است گالیا!

دیراست گالیا


در گوش من فسانه دلدادگی مخوان


دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه


دیر است گالیا!

به ره افتاد کاروان


عشق من و تو ؟ آه


این هم حکایتی است


اما درین زمانه که درمانده هر کسی


از بهر نان شب


دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست


شاد و شکفته در شب جشن تولدت


تو بیست شمع خواهی افروخت تابنک


امشب هزار دختر هم سال تو ولی


خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک


زیباست رقص و ناز سرانگشتهای تو


بر پرده های ساز


اما هزار دختر بافنده این زمان


با چرک وخون زخم سرانگشت های شان


جان می کنند در قفس تنگ کارگاه


از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن


پرتاب می کنی تو به دامان یک گدا


وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست


از خون و زندگانی آنان گرفته رنگ


در تار و پود هر خط و خالش هزار رنج


در آب و رنگ هر گل و برگش هزار ننگ


اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک


اینجا به باد رفته هزار آتش جوان


دست هزار کودک شیرین بی گناه


چشم هزار دختر بیمار ناتوان


دیر است گالیا


هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست


هرچیز رنگ آتش و خون دارد این زمان


هنگامه رهایی لبها ودست هاست


عصیان زندگی ست


در روی من مخند


شیرینی نگاه تو بر من حرام باد


بر من حرام باد ازین پس شراب و عشق


بر من حرام باد تپش های قلب شاد


یاران من به بند


در دخمه های تیره و نمناک باغشاه


در عزلت تب آور تبعیدگاه خاک


در هر کنار و گوشه این دوزخ سیاه


زود است گالیا


در گوش من فسانه دلداگی مخوان


کنون ز من ترانه شوریدگی مخواه


زود است گالیا !

نرسیده ست کاروان


روزی که بازوان بلورین صبحدم


برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت


روزی که آفتاب


از هرچه دریچه تافت


روزی که گونه و لب یاران هم نبرد


رنگ نشاط و خنده گم گشته بازیافت


من نیز باز خواهم گردید آن زمان


سوی ترانه ها و غزلها و بوسه ها


سوی بهارهای دل انگیز گل فشان


سوی تو


عشق من

هوشنگ ابتهاج



  • :
  • حرف دل از: آیتا


    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 



    :: کل با معرفت ها ::
    113419


    :: بامعرفت های امروز ::
    154


    :: بامعرفت های دیروز ::
    4



    :: درباره من ::

    الهه ی عشق

    آیتا
    اگر تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست او جایگزین تمام نداشته های من است.

    :: لینک به وبلاگ ::

    الهه ی عشق


    :: دسته بندی یادگاری ها::

    خسته . عشق . وفا .


    :: آرشیو ::

    دلم گرفته...
    بی تو...
    دکتر شریعتی
    مهمان
    به یاد استاد قیصر امین پور
    هر روز بی تو روز مباداست!
    قاف
    و او که در همین نزدیکی است...
    آدمک
    آروم نمیشم
    عشق من...
    نام من...
    نازنینم
    ..
    افسوس
    گالیا
    رفت
    درد نام دیگر تو بود
    و باز هم
    او
    پاییز 1387


    :: عاشق ها(لینک) ::

    روشنگری ها
    مهندس
    اسکاتوش
    اختر آسمان ادب پارسی
    من آبی
    تمدن مصر باستان(مدیلا)
    برای زندگیم


    :: خبرنامه ::

     

    :: موسیقی وبلاگ::

    دریافت کد ستاره باران وبلاگ

    گالیا - الهه ی عشق

    انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس